اشـــک مـــیریـزی و کــاشـانـــه بهـم میریـزد
پـــســر ارشـــــد ایـن خـانـــه بهـم میریـزد
زپــــریـشانـی زیـنــب بـه خودت خرده مـگیــر
مــو کـه یـک شـب نخورد شانـــه بهم میریزد
مــرغ عـشقی که دگر مـثل پـرستو شده ای
پـر بزن بـی تـو بـبیـن لانـه بـهـم مـیریـــزد
سـوختی،پـرزدنــت ریـخـت بـهـم حـق داری
بـخورد شــعلـــه بـه "پـروانـه" بـهم میریــزد
نـکند اشک عـلی جان تـو هـق هـق بشـود
خـانه را گریــه ی مــردانــــه بـهم میریــــزد.
- ۰ نظر
- ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۱۱